دیروز 10 آذر، مقارن با سالگرد شهادت بزرگمردی بود که حتی کودکانمان ایشان را به اسم «شهید مدرس» میشناسند.
شاید کمتر کسی بداند که شهید مدرس قبل از نمایندگی مجلس، آیت الهی بودند که درس فقه و اصول خود را به شیوهی خودشان، در مجلس پیاده کردند. شخصیتی که به سیاست، به عنوان یک مقولهی واجب نگاه میکردند و به همان اندازه که برای دیانت و اعتقاد مردم اهمیت قائل بودند؛ برای سیاستشان احساس تکلیف میکردند.
در این میان منتقدانی هم بودند که به حق و ناحق عقیده داشتند، آیتالله مدرس فرصت مرجعیت را با آمدن به تهران و نمایندگی مجلس، از دست دادند. اما حقیقت این است که آیتالهی به تیزبینی ایشان، با این عمل، خط مشی جدیدی را رقم زدند که به جرأت میتوان از آن به عنوان «مرجعیت سیاسی» یاد کرد.
تا قبل از آن مراجع، اگرچه گاهی در امور سیاسی ورود میکردند و با صدور فتوای شرعی، مانع سیاستزدگی درباریان میشدند؛ اما هیچ کدام در دم و دستگاه تصمیم گیرنده، مسئولیتی نداشتند و در واقع مقام سیاسی نبودند. ایشان نشان دادند که حتی در دستگاه فاسد میتوان مؤثر بود.
آزادمردی که آزادی اندیشهاش را مدیون آزادی از تعلقات مادی و دنیا میدانستند.
نقل است که وقتی علت مخالفتش را با قرارداد 1917 پرسیدند تا آن را اصلاح کنند فرمودند:
«آقا من یک آخوندم، سیاسی نیستم! فقط چیزی كه میفهم بد است آن مادهاش است كه میگوید ما استقلال ایران را میشناسیم. این مثل این است كه یكی به من بگوید: من سیادت تو را میشناسم….
تمام این قرارداد ایرانی است فقط در دو چیزش دیگری را شرکت میداد یکی در پول و دیگری در قوه»
علت حساسیت «آیتالله شهید» به این معاهدهی ننگین، همین یک جملهی “شناختن رسمیت ایران” بود که آن را در مخالفت با استقلال مملکت و به نوعی تحقیر ایران میدانستند؛ از اینرو در برابرش ایستادند و روشنگری کردند و تا لغو آن، دست از مبارزه نکشیدند.
در توصیف این مبارزه در 29 شهریور 1305 در مجلس پنجم از زبان ایشان چنین نقل شده: «من خود را مكلف میدانستم با كسی كه این قرارداد را بست، جنگ كنم. جنگ هم كردم و زدم از میدان درشان كردم. اگر هم از میدان در نمیرفتند تلفشان میكردم … كمر بستم و خدا هم قدرت داد و به كمك ملت… معاملهی فضولی را به هم زدیم … آن ریشهها، آن جزئیات، آن پلیس جنوب و آن مستشار مارپیچ* و هرچه دیگر بود، نگذاردیم اثری ازش باقی بماند.»1
و حالا هشتاد و شش سال بعد درست در روزی مثل دیروز، آخرین مهلت ثبت مخالفت دولتها، نسبت به اصلاحات IHR (مقررات بهداشت بین الملل) مربوط به سازمان بهداشت جهانی (WHO) بود. اصلاحاتی که عملا استقلال ایران و همهی کشورهای عضو را به بهانهی مسائل بهداشتی، تحت الشعاع قرار میداد. بسیاری از کشورها نسبت به این اصلاحیه اعتراض عمومی راه انداختند و پارلمانهای تصمیم گیرنده همراه با مردم مخالفت خود را با این اصلاحیه اعلام کردند. «IHR، تنها معاهدهی حقوقی بینالمللی است که به لحاظ قانونی، الزامآور است و به WHO این امکان را میدهد که به عنوان سیستم اصلی نظارت جهانی عمل کند» 2
کارشناسان هشدار دادهاند که این اصلاحیه، متنی مخفی برای تبدیل سازمان بهداشت جهانی به یک دولت جهانی است که عملاً انتقال حاکمیت ملی کشورها را به سازمان ملل متحد، قانونی میکند.3
نه به عنوان متخصص، بلکه بسان هدهدی که سلیمان را گشایندهی مشکلات میداند؛ و به اندازهی همان حقرأیی که در صندوق رای ریختهایم؛ حق داریم بپرسیم که چرا صدای اعتراض مجلسِ داعیهدارِ منشِ مدرس، در این خصوص را نشنیدهایم؟.
- منظور آیتالله مدرس مستشار مالیه انگلیس بود كه در قرارداد اثری مهم داشت و مرحوم مدرس به قصد طنز نام وی را كه آرمیتاژ بود، مارپیچ گفته است.
- کتاب 14 قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، روحالله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2.https://www.consilium.europa.eu/en/policies/coronavirus/pandemic-treaty/
https://eitaa.com/CoronaDeception/1521
3.https://guardian.ng/features/health/furore-over-proposed-amendment-of-ihr-by-who/