«مستوران به روایت عیان»

«مستوران به روایت عیان»

💢«مستوران» عنوان سریالی‌ست که به سفارش سازمان هنری رسانه‌ای اوج برای شبکه‌ی یک صدا و سیما ساخته شده و فصل دوم آن، این روزها در حال پخش است.
طبق اخبار منتشر شده، نام و محتوای این اثر، برداشت باز از رمان «مستوران» نوشته‌ی آقای محمد حنیف است.
فارغ از تعریف و تمجیدهای فارس طور (http://http//fna.ir/1q0ycn) و حتی داشتن اسپانسری مثل سازمان اوج؛ در تحلیل و بررسی فیلم، با نکاتی مواجه می‌شویم که بررسی و تأمل در آن‌ها خالی از فایده نیست:

🔺«نامگذاری سریال»
نام اثر، در ادبیات داستانی و نمایشی آنچنان پر اهمیت است که از آن به عنوان شناسنامه‌ی اثر یاد می‌شود. حال با توجه به معنای این کلمه در فرهنگ لغت، که مهمترینشان «پرده نشینان»، «پاکدامنان» و «مخفی کاران» است، این سوال مطرح می‌شود که کدام یک از ابن معانی می‌تواند معرف و به اصطلاح شناسنامه‌ی این فیلم باشد؟
در نگاه اول آنچه انتظار می‌رود، وجود زنان پوشیده و پرده نشین و یا مردمان پاکدامن در قصه است، اما با شروع فیلم و معرفی شخصیت‌ها و نوع پوشش و نقش زنان، خصوصا در فصل دوم نه تنها از این انتظار دور می‌شویم بلکه درست به نقطه‌ی مقابل آن می‌رسیم.
از این رو شاید بتوان به معنی «مخفی کاران» بسنده کرد که باز این سوال مطرح می‌شود: «مخفی کردن چه چیز؟»
در فصل اول چیزی جز جادو و جادوگری، برای پنهان‌کاری نبود. و در فصل دوم که درون مایه‌ی آن به نوعی با فصل اول متفاوت ست، شاید بتوان عشق و علاقه‌ی پنهان لطفعلی و دختر پادشاه را علت نام‌گذاری این فیلم عنوان کرد. البته نمی‌توان فقط به این شایدها اکتفا کرد و توضیح دست‌اندرکاران این مجموعه را در این خصوص باید شنید.

🔺«فلسفه‌ی نمادها و سبک زندگی در فیلم»
استفاده از نمادهای شیطانی و همچنین اختلاط زن و مرد در جشن‌ها، موضوعاتی هستند که هر کدام با توجه به وجود اسپانسری مثل «سازمان اوج» ، مایه‌ی تعجب است چرا که از اهداف عنوان شده‌ی این سازمان طبق ادعای بنیانگذاران آن: «ایجاد بستری برای شناسایی، آموزش و جهت‌دهی نیروهای مستعد انقلابی در عرصه‌های مختلف هنری و رسانه‌ای و نیز فراهم کردن زمینهٔ تولید و توزیع محصولات هم‌سو با انقلاب اسلامی می‌باشد.»
اما در طول فیلم ما شاهد بعضا بازیگرانی هستیم که از کاشت ناخن گرفته تا نوع پوشش، هیچ سنخیتی با عناوین یاد شده ندارد، همچنین این سوال مطرح است که کدام بخش این فیلم در راستای اهداف جمهوری اسلامی ست؟ جادو و جنبل، نمادهای شیطان پرستی، نحوه‌ی پوشش و یا جشن‌های مختلط وقت و بی‌وقت مردم شهر که حتی در ادبیات اسطوره‌ای چنین چیزی را سراغ نداریم؟

🔺«بازه‌ی زمانی فیلم»
همانطور که در اخبار و تبلیغ این سریال به آن اشاره شده، نسبت دادن زمان این فیلم به دوره‌ی صفوی و غزنوی‌ست، البته به شیوه‌ی داستان‌های کهن!
با توجه به شکوفایی علم و عنایت به مسائل دینی در دوره‌ی غزنویان و صفویان این ابهام وجود دارد که چرا در این فیلم به این مهم ولو در حد اشاره پرداخته نشده؟
چرا از آداب و رسوم رایج اسلامی در این دوره یا اصلا نقلی نشده و یا در حدی نیست که بتوان به آن استناد کرد؟
شاید عده‌ای در رد این اشکال بگویند که در عالم خیال هیچ محدودیتی نیست‌ و به اصطلاح، نویسنده و کارگردان می‌توانند محالات را به ممکنات و ممکن را به محال تبدیل کنند؛ در رد این استدلال، می‌توان از فیلم‌های خیالی هالیوود مثل ارباب حلقه‌ها و هری پاتر و… نام برد که با اندک تعمقی به تلاش مجموعه‌ی ساخت فیلم در معرفی مبانی فکری تفکر غرب و حتی صهیونیستی، پی برد.
واجبی که در این فیلم، با توجه به ادعای اسپانسر آن، نه در فصل اول و نه حتی فصل دوم تا به اینجای کار شاهدش نیستیم . بنابراین سوالی که کماکان بی‌پاسخ مانده، چیستی وچرایی هدف و رسالت این فیلم است؟!
که نه با گزاره‌های فرهنگی و دینی ما مطابقت دارد و نه در راستای اشاعه‌ی نگاه تمدنی ایران اسلامی ست.
عصر شکوفایی علم و ظهور عالمان بزرگی چون شیخ بهایی، میرداماد و.. در دوره ی صفویه و غزنوی کجا و جادوگری و سیاهی حاکم بر فصل اول و پُرگویی‌های نامربوط فصل دوم کجا؟!

🔺 «هزینه‌ی بیت المال»
با توجه به آمار ارائه شده، در صد جذب مخاطب این فیلم در فصل اول، 13 الی 16 درصد بوده،
اینکه چطور برای اینچنین فیلمی با این آمار پایین جذب، فصل دوم آن ساخته می‌شود یکی از نکاتی‌ست که ذهن همه‌ی منتقدان را درگیر کرده!
گرچه در فصل دوم، برای جبران این عدم استقبال، از درون مایه‌ی «عشق» استفاده شده و با آن توانسته توفیقاتی در جلب نظر مخاطبان داشته باشد اما با این همه با توجه به اینکه هم در فصل اول و هم در فصل دوم کش دادن موضوع داستان به وضوح دیده می‌شود به طوری که کل سریال در هر دو فصل را می‌توان در ده قسمت نشان داد، آیا این همه پول پاشی از بیت المال، درست است؟

این فیلم را حتی اگر الگوبرداری از فیلم‌های افسانه‌ای کره بدانیم، باز به ضعف فیلم در محتوا و نوع پرداخت می رسیم!
کشور کره برای تاریخ نداشته‌اش فیلمی می‌سازد که اتفاقا بر اساس اعتقادات ولو خرافه‌ی آنها بنا شده و ما فیلمی می‌سازیم که اتفاقا در جهت عکس عقایدمان است به طوری کخ خواستگاری در وسط میدان، تداعی کنند‌ه فرهنگ منحط غربی‌ست!
این تناقض‌ها، حاصل کدام دیدگاه ست که این نوع فیلم‌ها را برای مخاطب ایرانی با آن سابقه ی فرهنگ و تمدنی تجویز می‌کند؟

🔺 «نقش راوی»
از مزیت این فیلم وجود راوی در قصه است، که می‌توان آن را امر مبارکی در راستای احیای این سنت نابودشده در قصه‌ها و داستان‌های امروز، دانست؛
اما اینکه راوی، فقط در اول قصه با «بسم الله الرحمن و الرحیم» و چند جمله پیدایش می‌شود و در آخر داستان هم با چند بیت شعر، خبر از پایان می‌دهد،
ضعفی‌ست که باید مورد توجه قرار گیرد چرا که نقش راوی توضیح فلسفه‌ی کارهایی‌ست که فقط با نمایش نمی‌توان آن را بیان کرد مثل حنا گذاشتن برای کودکان که می‌طلبید فلسفه‌ی این کار توسط راوی بیان شود. گرچه نمی توان به محتوای دیالوگ راوی بی‌اعتنا بود.
کما اینکه در قسمت اول متاسفانه ما شاهد آن هستیم که راوی رحمانیت خدا را با رفتار آدم‌ها تاخت می‌زند که از اساس با مبانی دینی ما در تعارض است.

♦️در پایان
در این فیلم با تمام جلوه‌های بصری که مخاطب را اسیر این نکته‌ی مثبت می‌کند اما نمی توان ضعف محتوای سریال و موارد یاد شده و همچنین خطر اثر خرافه و جادوگری بر جامعه را نادیده گرفت، شاید تمام این اشکالات را بتوان در نبود مجموعه‌ی نگاه کارشناسانه‌ی دینی و تاریخی در این سریال دانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *