دست در دست او

دست در دست او

دستش که به دست مرد غریبه خورد حالش دگرگون شد.
این مرد غریبه را قبلا جایی دیده بود
کجا و کی را یادش نمی‌آمد. برایش عجیب بود که بعد از ساعت‌ها گفتگو در مورد مطالب علمی،تازه چهره‌اش به چشمش آمده بود.
در چشمان مرد غریبه چیزی بود که نمی‌توانست به آن‌ها خیره نگاه کند.
سر به زیر انداخت و نگاهش را به دست‌های مرد غریبه که در دستان او بود، دوخت: با تمام اینها که عرض کردید چون هیچ حدیثی از اهل بیت علیهم السلام در دست نیست من نمی‌توانم آن را قبول کنم
مرد غریبه به او گفت: «حدیثی، شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده، شما از اوّل کتاب تهذیب ورق بزنید، مطلب را در صفحه‌ی..، سطر.. خواهید یافت».
در دلش دقت و هوش مرد غریبه را تحسین کرد. اولین بار بود که این همه تسلط و دانش را در یک فرد می‌دید.
رو به مرد غریبه کرد و گفت:
شما می‌توانید این سوال من را پاسخ دهید؟
آیا در زمان غیبت کُبری می‌توان امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد یا نه؟!
مرد غریبه متبسم گفت:
«چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *