شهدا
زهرا سبحانی

«روی سنگ‌ها»

تیله‌‌ی مشکیِ چشم‌هایش پی مادر به این سو و آن سو می‌چرخید. مادر که چادر را روی سر انداخت، به سویش دوید؛ پر چادر را در مشتش گرفت. مادر نگاهی به او انداخت و گفت: «ماشینت رو چرا نمی‌ذاری خونه پسرم؟»

خواندن
زهرا سبحانی
زهرا سبحانی

قلم‌ های بی‌ درد

گریه کردم. از دیروز بارها کلیپ را دیدم و اشک ریختم. گریه کردن چیز عجیب و غریبی نیست؛ آن هم برای دخترک بی‌پناهی که زیر مشت و لگد یک نانجیب، مظلومیتش را داد می‌زند؛..

خواندن